سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت حضرت عباس علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل مثنوی

تا که بی‌دست شدی اهل شجاعت شده‌اند            گرگ‌ها منـتـظر لحـظۀ غـارت شده‌اند

حرمله‌ها پس از این خاطرشان آسوده‌ست            خولی و شمر پس از دست تو راحت شده‌اند


چه عمودی به سرت خورد که شق القمری            هر دو ابروی تو با فاصله قسمت شده‌اند

چشم پر خون تو سهم من دلخون شده است            علم و دست تو این بین غنیمت شده‌اند

بروم، با تن بی دست تو دشمن تنهاست            نیزه‌هاشان همه خونخوار به شدت شده‌اند

یک دلم پیش تو و آن دل من در حرم است            پیـش آنها که محـیـای اسـارت شـده‌اند

چشم و ابروی تو از ضربه بهم ریخته است            پیکر تا شده‌ات دور و برم ریخته است

تیـرها روی هم افتاده به هم چـسبـیدند            کـندنی نیست ز بس بر بدنت پیچـیـدند

بسکه از ضربه شکسته رخ نورانی تو            جای یک بوسه نمانده‌ست به پیشانی تو

سـاقـی من لـب تو سـوخـتـه از بی‌آبی            باورم نیست که در محضر من می‌خوابی

این تو هستی که چنین نقش زمینی پیشم؟            تا به امـروز نـدیـدم بـنـشـیـنـی پـیـشـم

فکـر بی‌دسـتـی تو سـخـت مـرا آزرده            بیش از نیزه و شمـشیر تنت پا خورده

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن مطالب حذف شد



یک نفر با علمت دور و برم می‌رقصد            یک نفر دست تو بر نیزۀ خود می‌بندد